سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط لیلی در 90/6/29:: 4:14 صبح
 
می گیرمش توی بغلم، فشارش می دم و می بوسمش، یه کم می گیرمش عقب تر، خنده م می گیره، با این سر کچلش اون قدر از ریخت افتاده که اگه مادرش نبودم حتی نگاش هم نمی کردم!
نماز که می خونم شاید بتونم بگم از هر ده دفعه نه دفعه رو می خواد باهام نماز بخونه(اگه متوجه زمان نماز خوندنم بشه البته). وسط نماز به هیچ عنوان ول نمی کنه بره. تا آخر نماز باهام می خونه. چند شب پیش داشتیم با هم نماز می خوندیم. باباش که اومد و زنگ زد داداشش خواب بود. فکر کردم حتما می پره می ره در رو باز می کنه. همیشه باید خودش در رو باز کنه. حالا که داداشش هم خواب بود گفتم حتما نماز رو می ذاره و می ره. دیدم از جاش تکون نخورد. حتی وقتی باباش در رو باز کرد و اومد داخل، بازم نمازش رو رها نکرد. منو می گی!؟
شما فکر می کنی دیگه حواسم به خدا بود؟! معلومه که نبود! حواسم به فرشته ای بود که خدا بهم داده! تقصیر منه؟!
 
پ.ن: عنوان پست ← آیه ی 40 سوره ی ابراهیم . این دعا رو می تونید در قنوت نماز بخونید.
        پسر من سه سال و چهار ماهشه.

کلمات کلیدی :