چرا در مدرسه ها به بچه ها یاد می دهید که هنگام زلزله زیر صندلی پنهان شوند؟ به آنها یاد بدهید که گناه نکنند. نمی گویند که خانم حجابت را حفظ کن، رویت را بگیر، بچه نماز بخوان، دین داشته باش، این چیزها را نمی گویند، اما می گویند موقع زلزله برو زیر صندلی! چرا به بچه ها این چیزها را آموزش نمی دهید؟
یکی از طلبه ها می گفت: " چهار پنج سال پیش که در گلستان سیل آمد، ما شاهد بودیم که سیل با سرعت در حال آمدن بود، تا اینکه به دهی رسید که اهالی آن ده همگیشان از سادات هستند، سیل به آنجا رسید، راهش را کج کرد و رفت به سمت دیگر، و اهل آن منطقه را که دیگر نمی گویم چه کسانی بودند، از بین برد، اما این سادات هیچ چیزشان نشد. سیل قاعدتاً باید مستقیم برود، اما راهش را کج کرد."
در روایات داریم که:" اگر یک مؤمنی در شهری باشد، در آن شهر عذاب نمی آید." پس اینکه می گویند خشک و تر با هم میسوزند، اشتباه است. طبیعت یعنی چه؟ قهر طبیعت یعنی چه؟! پس آیات قرآنی که راجع به عذاب قوم ثمود و عاد هست را عوض کنید و به جای کلم? عذاب بنویسید قهر طبیعت! اینها عذاب است، اما متأسفانه نمی گویند.
چرا در بم زلزله آمد مسجد جامع بم سر جایش مانده بود؟ از رادیو و تلویزیون تقاضا کنید بگویند عذاب، تا مردم یک مقدار گناه نکنند.
درست است که پویا پدرمان را در آورده و شب و روز باید با محمدحسام بگو مگو کنیم که مادر جان بگذار دمی بیاساییم، ولی در عوض وقتی یوسف با احمد می رود دوچرخه سواری و ما مشغول ظرف شستن هستیم، پویا به ما کمک می کند تا محمد حسام برود بره ی ناقلا تماشا کند و دست از غر زدن بردارد که؛ چرا داداش مرا هم با خود نمی بَرَد!