سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط لیلی در 89/4/24:: 2:10 صبح

رخت ِ زیبای آسمانی را

خواهرم با غرور  بر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش

چادرت ارزش است باور کن

خب ! نظرات شما رو خوندم .. حالا دخترهای خوبی باشید و نظر من رو هم بخونید !!!

 من چادر قدیمی و سنتی ایرانی رو با هیچ چادری عوض نمی کنم .. البته منظورم از قدیمی ، قجری نیست .. اینجا برای روشن شدن موضوع از اصطلاح چادر شنلی استفاده می کنم .. با چادر آستین دار هم مشکلی ندارم .. شاید بعضی ها خیلی با اون چادر راحت باشن .. مهم ترین دلیل موضع گرفتن من در مقابل اون چادر این بود که اسم ملی گذاشتن براش .. یعنی این چادری رو که سالهای سال مرسوم بود  و ما سرمون می کردیم به کشک هم حساب نکردن .. این چادر شنلی الان هیچ اسمی نداره .. دقیقا هیچ اسمی .. من درست نمی دونم باید چی صداش کنم .. شما یه سر به فروشگاه های مانتو فروشی که چادرهای جدید الورود رو هم می فروشن بزنید  .. خواهید دید که همه ی چادرها اسم دارن : ملی ، عربی ، جده ، کربلا ، شالدار ، .... !!! من اینها رو خودم به چشم دیدم .. ولی چادری که ما نسل در نسل سرمون می کردیم هیچ اسمی نداره .. از نظر من چادر ملی یعنی چادری که مادر و مادر بزرگم سرشون می کردن ، نه چادری که دختر من سرش می کنه .. ( الهی من قربونش برم  ) .. و اما داستان چادر رنگی و مشکی ..

____________________________________________________

 چرا ما می ترسیم اگه چادر رنگی مرسوم بشه چادر مشکی از شکوه و عظمتش کم  بشه .. مگه با اومدن همین چادرهای جورواجور که هر کدوم شون هم خوبی های خاص خودشون رو دارن چادرهای قبلی جمع شد ؟! چرا ما از تنوع حجاب می ترسیم ؟! چرا نباید هر کس اجازه داشته باشه اونجوری که راحت تره حجاب داشته باشه ؟! واقعا کم نیستن کسانی که براشون سخته بخوان چادری رو کنترل کنن که از همه طرف بازه و فقط چند سانتی متر مربع از اون  با یه کش یک سانت در بیست سانتی متری وصل شده به سرشون ! .. باور کنید حتی دوختن جلوی چادر هم دردسرهای خودش رو داره .. آزادی عمل کامل رو از آدم می گیره .. فراموش نکنید این حرفها رو کسی داره میگه که با همین چادر هم بچه بغل کرده ،‏ هم خرید کرده ، هم کالسکه رونده ، هم رانندگی کرده ،‏ هم سر کلاس رفته ،‏ هم عکاسی کرده ، هم هر کاری که بقیه بدون چادر انجامش می دادن رو به راحتی با چادر انجام داده .. حرف من اینه که منطقی فکر کنیم و راه رو برای تازه واردها باز بذاریم .. حالا اگه این وسط چند نفر که قبلا چادر معمولی سرشون می کردن خواستن از چادرهای جدید استفاده کنن ، من فکر می کنم با حفظ کامل حجاب هیچ اشکالی نداره .. همین چادرهای آستین دار اول که وارد جامعه شد خیلی تابلو بود و به چشم می یومد .. خانمهایی که واقعا اهل رعایت بودن و براشون مهم بود که جلب توجه نکنن از اونها استفاده نکردن .. همیشه افرادی هستن که یا اهل رعایت کردن نیستن و دقیقا جلوه گری براشون مهمه و یا اهل رعایت هستن و کلاه شرعی سر خودشون میذارن .. به هر صورت این دو گروه همیشه بار دیگرانی رو که کاملا می خوان حریم ها و حرمت ها رعایت بشه به دوش می کشن .. دست شون هم درد نکنه .. یعنی زمانی که تازه چیزی مد میشه اونها ازش استفاده می کنن و کم کم راه باز میشه برای دیگرانی که با وجود خوب بودن اون مد دل شون نمی خواد انگشت نما باشن .. امروز یه دوستی از قول یه آقای روحانی بهم می گفت : ما توی کشوری مثل امریکا شرعا مجاز نیستیم چادر سرمون کنیم ، حتی استفاده از پوشیه هم وقتی جایی این کار مرسوم نباشه اشکال شرعی داره ، چون نگاه ها به سمت اون خانم بر می گرده .. اگه دقیق به این موضوع فکر کنیم می بینیم کاملا درسته .. اون خانم  صورتش رو پوشونده  ، ولی کنجکاوی مردم برای اینکه بدونن چی پشت اون پرده ی سیاه مخفی شده باعث میشه به سمتش برگردن و به اندامش و به راه رفتنش و حرکاتش با دقت بیشتری نگاه کنن .. باور کنید خود من که همیشه وقتی می رم قم کنجکاو می شم بدونم این خانما که روبند دارن چه شکلی ان و ناخواسته با نگاه دنبال شون می کنم .. در صورتی که اگه محکم رو گرفته بودن توجه ام جلب نمی شد ! چون این کار خیلی عادیه .. ! پس بهتره یه وقتایی سلیقه های شخصی مون رو با احکام دین مخلوط نکنیم .. ما مجازیم نظرمون رو بگیم .. ولی مجاز نیستیم چیزی رو صرف اینکه خوش مون نمیاد یا دوست نداریم یا خانواده مون طرز فکر متفاوتی داره برای دیگران هم حرام کنیم .. !

حرف من اینه ؛ کشورهای زیادی هستن که رنگ لباس خانمهاشون متنوعه .. به هیچ عنوان هم زشت و زننده نیست .. چون براشون عادی شده .. اومدن چادرهای رنگی به بازار به این معنا نیست که قراره چادرهای مشکی از فرهنگ ما حذف بشن .. به این معناست که ما به هر زن ایرانی با هر سلیقه و عقیده می گیم می تونی یه پوشش کامل با رنگی غیر از مشکی داشته باشی .. می تونی همونجوری که مانتوی قرمز و نارنجی نمی پوشی چادرت رو هم از رنگهای سنگین و متین انتخاب کنی .. تو اونقدر عاقل هستی که بتونی از بین چند رنگ و طرح متنوع بهترینش رو انتخاب کنی .. من به دوستانی که شهر قم رو فقط برای زیارت انتخاب می کنن توصیه می کنم سفر بعد که رفتن یه چرخی توی شهر بزنن .. تنوع چادرها رو ببینن .. ببینن که از چادر تور و حریر و گل برجسته و براق و اکلیل دار و معطر روی سر خانمها دیده میشه تا چادرهای ساده ی کیفی قدیمی که قبل از اینکه چادرهای کرپ ایران رو تسخیر کنه سرمون می کردیم .. اونوقت خواهید دید که تنوع ، عقل رو از عاقلان نگرفته .. و البته همیشه این وسط یه عده هستن که شعار خواهی نشوی رسوا رو سر لوحه ی زندگی قرار دادن و درست همرنگ جماعتی شدن که خودشون دل شون خواسته ، وگرنه همیشه جماعت اونهایی نیستن که کار اشتباه رو انجام می دن !

حالا من یه مثال می زنم شاید داستان انتخاب روشن تر بشه .. شاید هر کدوم از ما این تجربه رو داشته باشیم و یا در اطراف مون دیده باشیم و یا اصلا قراره الان بخونیم و بدونیم که همچین اتفاقی در ایران زمین سالهای ساله که داره میوفته :

یه دختر کوچولوی 4 ساله رو تصور کنید که مامانش براش یه چادر گلدار صورتی دوخته .. این دختره عاشق چادرشه .. از خودش جداش نمی کنه .. حتی موقع مهدکودک رفتن هم می خواد اونو سرش کنه .. مامانه بهش اجازه می ده .. می گه هر وقت و هر جا که خواست می تونه چادر داشته باشه .. دختره همینجور که بزرگ تر میشه می بینه اون چادری که مامانش سر می کنه ، با چادری که این داره  با هم فرق دارن .. شروع می کنه به بهانه گرفتن که ؛ مامان من یه چادر مثل چادر خودت می خوام .. درست مثل چادر خودت .. مامانه اگه با سیاست باشه فردای اون روز نمی ره پارچه ی چادر مشکی بخره و یکی کپ چادر خودش برای دختره بدوزه .. پس چیکار میکنه ؟! با مهربونی به دختره وعده ی آینده رو می ده .. بهش می گه بزرگ تر که شدی .. مثلا وقتی رفتی کلاس اول .. با اینکه خیلی سخته ولی جلوی غر زدن ها و درخواست های دخترک مقاومت می کنه .. همین که رفت کلاس اول به یه مناسبت مثل ؛ تولد ، انجام یه کار خوب ، رفتن به یه زیارتگاه ، اولین روز مدرسه ، ....  می ره و براش پارچه ی مشکی می خره و حالا که این چادر آستین دارها مد شده ( من یه زندایی دارم که برای دختراش وقتی کوچیک بودن چادر آستین دار می دوخت ، کوچکترین دخترش الان یه پسر یک ساله داره ،‏ می خوام بگم خیلی سال پیش این کار رو می کرده ) براش یه چادر آستین دار می دوزه که به دست و پای بچه نپیچه و اذیتش نکنه .. و بعد این داستان دوباره تکرار می شه و درخواستهای دختر برای داشتن چادری که دقیقا شبیه مامان باشه .. تا اینکه بلاخره یه روز به آرزوش می رسه و میشه یه خانم تمام عیار  .. درست مثل مامان .. و باز رسالت مامان تمام نشده .. عزت و احترام به چادر گذاشتن .. همیشه تمیز نگه داشتنش .. همیشه تا زده و مرتب برداشتنش و خیلی کارهای دیگه که نه من بلدم و نه اگه بلد بودم اینجا دیگه کسی حوصله داشت بخونه .. هر چند بعیده تا اینجا هم کسی خونده باشه .. هر کی خونده دستش رو ببره بالا .. !!!

خب عزیزان این بود نظر کمی مفصل تر من در مورد طرح چادرهای رنگی .. ! لطفا اجازه بدین اونهایی که براشون خوشگلی مهمه چادر رنگی سرشون کنن تا اونهایی که براشون حجاب مهمه چند سال دیگه بتونن با خیال راحت چادرهای متنوع سرشون کنن .. یقینا یکی از این متنوع ها چادر مشکی شنلی قدیمی سنتی دوست داشتنی من و شما خواهد بود !

.................

 1 . شعر بالا از سروده های آقای وحید مصلحی ست .

 2 . اگه دخترای خوبی باشین پست بعدی آموزش آشپزی داریم ! 

 

( یک خواننده ی عصبانی : اون وقت می گه اینجا خانمانه نیست !!!   )

 


کلمات کلیدی :