• وبلاگ : 
  • يادداشت : دعاي مستجاب شده اش من بودم !
  • نظرات : 3 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ما بي خواهر ها همديگر را ميدرکيم ... منم آرزوهاي اينچنيني داشتم..... تو جوش زياد بودم، دوستان من همه شون خانواده هاي پر جمعيت داشتن و من خيلي غصه ميخوردم! بدترش اين بود که همونايي هم که داشتم دوروبرم نبودن! چرا که ما در مشهد غريبيم!
    راستي ماکاراني به شيوه خودت درست کردم، به مادر نشان دادم، و عرض کردم اين ماکاراني ميد اين اهواز ميباشد
    پاسخ

    خب عزيزم اين قضيه مربوط به داداش من ميشه . اون كه بي خواهر نيست . من خواهرش هستم .