واي خدايا
حالم بد شد
خدا آخر و عاقبت همه ما رو به خير كنه
سوار اتوبوسبودم.اتوبوس شلوغ بود خانمي با يكي از اين سبدهاي پيك نيك تو دستش سوار شد.چشمم افتاد به سبد ،ديدم يك جفت چشم از تو سبد نگام ميكنن .باتعجب به خانومه نگاه كردم .گفت:گربه ي پسرمه بهش عادت كرده. حالا نميدونيم چش شده انگار پاش شكسته دارم ميبرمش دكتر . از حرف زدنش معلوم بود خودش هم از گربه هه بدش مياد ولي به خاطر پسرش داره تحمل ميكنه.دلم براش سوخت.
من كه اصلا با داشتن حيوون مخالفم.دوتافنچ داشتيم يكيش مُرد ماهم اون يكي رو برديم پس داديم .ولي خداييش تخمي كه ميذاشت خيلي ناناز بود.(چون خيلي كوچولو بود )
داشتيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يادت باشه!
چطوري كپي پيست ميكني؟!؟!؟!:دي
اين عكسه كه برا منم گذاشتي كيلك ايبله!!!ها؟!؟!؟!
واي
حالم بد شد...
ليلي بانو!
اين چه عكسيه!!!
واقعا!!؟؟!؟؟! چه چيزاااااااااااا!!!
قبلا همسايه خارجي داشتيم كه بچش دو سالش بود! هميشه سگش بغلش بود و بچه براي خودش رها! جالب اينه كه اون بچه نمي تونست سوار ماشين بشه ، مامانش!!!!!!! اول جاي سگش رو مشخص مي كرد بعد مي رسيد به بچه!