• وبلاگ : 
  • يادداشت : روز دهم( مهد نگو، عکاس خونه)
  • نظرات : 5 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يعني محشر بود

    تا حالا از خوندن هيچ کدوم از پستاي دو تا وبلاگتون اينقدر ذوق مرگ نشده بودم

    خييييييييييييييييييييييييييييلي ذهن خلاقي دارين!!! هر ده روز رو خوندم. علت به وجد اومدنم اينه که خودم سه ماه توي مهد کار کردم. ولي آخر سه ماه در نهايت کسلي اومدم بيرون. ولي حالا مي بينم اگه من هم ايده پردازي هاي شما رو داشتم حال و روزم فرق مي کرد

    چند تا سوال دارم. مي شه جواب بدين؟

    1.براي چه سطحي مربي بودين؟ درساي خودشونو کجاي کار جا مي دادين؟

    2. دوره ي مربي گري رو رفتين؟ براتون مفيد بود؟ يه علت جا زدن من دوره ي مربي گري بود که حوصله ش رو نداشتم. البته چون من مدرک کارشناسيم روانشناسي بود و با همون مدرک اجازه ي کار داشتم واقعا ديگه تنبليم مي شد يه دوره ي فشرده اونم توي گرماي داغ تابستون و تشنگي ماه رمضون برم.

    3. ايميلم رو دارين. مي شه اگه نسخه ي کامپيوتري پيکتون هست برام ميل کنين. بي نهايت مشتاقم ببينمش. چون تو زمينه ي پيک و مطلب هنوز کار مي کنم. منم اگه دوست داشتين پيک هايي رو که درست کردم مي فرستم. البته مي دونم دربرابر ذهن خلاق شما هيچه. ولي خوب براي خالي نبودن عريضه بد نيست.

    منتظر جوابتونم

    ياعلي