• وبلاگ : 
  • يادداشت : روز چهارم(من چه كاره هستم؟)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامان محمد هادي 
    تازه دارم ميخونم يادداشتهاي مهدکودکيت رو
    عاشق اين تجربه نوشتهاتم
    ميگم راجع بو شوهرداري و بدست آوردن دل شوهر و صبورکردنش تجربه نويسي نميکني؟؟؟؟
    راستي از تاريخچه اي که برات نوشته بودم چيزي ميدونستي؟ ميدونستي دوست صبام؟
    ضمنا باورم نميشه مربي مهد شغل بي کلاسي باشه! در نظرم هميشه مثل معلمي مدرسه ابتدايي بود
    چرا واقعا کم کلاسه؟؟؟!!!
    پاسخ

    اون تاريخچه رو نمي‌دونستم به طور دقيق ولي يه چيزايي يادم بود از اينکه دوست فاطمه‌اي. در مورد شوهرداري نه خيلي حرفي براي گفتن دارم و نه خيلي تمايلي براي نوشتن از اين موضوع. هم به اين دليل که خصوصي ميدونم مسئله رو و هم به اين دليل که همسرم وبلاگهام رو مي خونه و دوست ندارم فکر کنه همه‌چيز زندگي رو مي‌ريزم روي وبلاگ!.الحمدلله همسرم آدم صبور و مهرباني هست و اتفاقا من صبرم کمه و زود از کوره درمي‌رم. فکر کنم اون بايد بياد راه حل هايي که براي صبور کردن من به کار مي‌بره و دلم رو به دست مياره بنويسه!!! :)
    خدا قوت مامانييييييييييييييييييييييي
    موفق باشي زياد ... خيلي مهمه که دوستش داري ...
    يعني جزو نوادر کساني هستي که کاري که دوس دارن انجام ميدن