• وبلاگ : 
  • يادداشت : جلسه ي اول تيرماه(خواهر دوقلوي من!)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام

    تو جستجوي نفس گير وب وبلاگتون رو پيدا کردم و جالبه که تو اينترت همه به هم وصلن ! دوستان ديگه ام رو اينجا پيدا کردم ...
    لطف ميکني يه آدرسي چيزي از خودت يا مهدت به من بدي ؟
    سلام ليلي جان
    هم بچه ها حق داشتن و هم مادرها و هم شما
    ما که بچه بوديم کلاس اول دبستان، دو بار معلممان عوض شد، کلاس دوم دبستان هم 3 بار. هنوز يادمه که اين تغييرات چقدر برام سنگين و دردناک بود با اين که در تمام موارد معلم جديد بهتر از معلم هاي قبلي بود.
    بچه ها توي اين سن رابطه عميق عاطفي با معلمشون برقرار مي کنن و تغيير معلم خيلي براشون سخته.
    من که تازه کلاسم رو راه انداخته بودم، يکي از دوستام به يکي از دوستاي ديگه خبر داد که بچشو بياره، بچش از همه بچه ها بزرگتر بود (همه بچه هاي ما زير 4 سال هستن و اون پسر کوچولو داشت 5 سالش تموم ميشد) و خيلي هم پرانرژي، خيلي خسته ام مي کرد و بچه هاي ديگه هم نمي تونستن پابه پاي اون بيان. خلاصه به مادرش گفتم که بچشو ديگه نياره چون رده سني اش با بچه هاي ديگه فرق مي کنه و فرستادمش جامعه القرآن. هنوز که هنوزه احساس گناه مي کنم به خاطر اين کار. نظر تو چيه؟

    با سابقه يا بي سابقه مهم نيست معلم بايد عاشق باشد و بچه ها اين را خوب ميفهمند
    خوش به حالتون که با بچه ها سروکله ميزنيد
    من اينقدر دوس دارم يه جايي باشم که همه کوچولو باشن
    ولي باز دردسر زياد داره
    به پاتوق منم يه سري بزنين
    يا فاطمه
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 3 تير 91 نوشته (خواهر دوقلوي من) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.